loading...

لاجوردی

بازدید : 797
جمعه 8 خرداد 1399 زمان : 8:22
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

لاجوردی


چهل و یکم نوشته حمید بابایی روا یت ادریس نظمیه چی، در میانه آشوب گوهرشاد است. فضای نوشته و توصیفات قلم براهنی و علوی را تا حدودی برایتان تداعی می‌کند، هم از منظر خوشنشینی واژگان کنار همدیگر که ویژگی چیره دستانه براهنی است هم شرح تاریخی روایت که قصه‌های علوی را به ذهن می‌آورد. کلمات آنقدری قوت دارند که من تا مدت‌ها تاثیر نثر این کتاب را در نوشته‌های خودم مشاهده کنم. اما روایت گره‌‌‌ای ندارد، گره ملموسی ندارد، از آن دست سوالاتی که تو را تا انتهای مسیر با خودش بکشاند به شوق یافتن پاسخ. ذکر نفس است گویی. سیری است در انفس آدمی‌که که در زیر رواق جهان با خویشتن خویش خلوت کرده. همچنین نشان ارادتی است به اثر عرفانی تذکره الاولیای عطار تا ادریس ادامه این قصه آن جهانی باشد. در میانه متن به فراخور روایت اشاراتی به باب‌هایی از تذکره می‌شود. در ابتدای هر فصل هم چرخش قلم عماد خطاط باشی است که انتهای هر باب را ( از منظر عصاره معرفتی اش) به باب بعدی متصل می‌کند.

روایت عاشقانه گلنسا و ادریس می‌توانست گره‌های بیشتری، می‌توانست ماجراهای بیشتری، می‌توانست از کلیشه‌های رایج داستان‌های این چنینی بیشتر برود. اما شاید نویسنده نمی‌خواسته قصه عاشقانه بشود؛ چرا که کلیت روایت به نوعی عارفانه است. بهرحال از دید من قصه گلنسا و ادریس آن چنان که باید چفت و بست ندارد. منِ آدم این قرن را به همذات پنداری نمی‌رساند. کاش شرح آن چه بر آنان رفته بود مفصل تر می‌شد. گیراتر می‌شد و شاید بهتر بود مقدمه‌‌‌ای می‌شد بر این حالی که بر ادریس رفته بود. از سویی اگر مخاطب با احوالات این چنینی از چهل شب معتکف شدن، از توبه، از جهان‌هایی که ادریس‌ها را می‌سازد از تذکره عرفا و اولیا بی اطلاع باشد، زنجیره‌هایی که او را متصل کند، مفقود است در این داستان. پس او به تماشای جهانی می‌نشیند که ناآشنا و غریب است. باید نقطه اتصالی باشد میان مخاطبی که با این چنین فضاها آشنایی ندارد تا او را از جهانی که احاطه اش کرده راهنمایی کند به جهان دیگری و برایش ملموس تر بشود. با این همه چهل و یکم خواندنی است. اگر بخواهید کمی‌از این هیاهوی جهان فارغ بشوید.

ادریس تو را مقابل خودت می‌نشاند. نماد وجدان بیدار است در عصر بی عدالتی، خودش را نه از بابت کاری که کرده که از بابت آنچه نکرده شماتت می‌کند... قهرمانی‌های پوشالی در چشم او که بیدار است، بی اعتبار می‌نماید. ما از بیداری‌های ادریس گونه دوریم و سالهاست در رواق چشم منظر او با خویشتن خویش خلوت نکرده ایم...

دریافت این کتاب از طاقچه

نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 1

آمار سایت
  • کل مطالب : 20
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 1
  • بازدید کننده امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • بازدید کننده دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 10
  • بازدید ماه : 316
  • بازدید سال : 998
  • بازدید کلی : 73304
  • کدهای اختصاصی