چهارشنبه ۱۷ ارديبهشت ۹۹
بخش نظرات استثنا برای این پست باز هست، نظراتتون رو بنویسید اگر فرصت باشه پاسخ میدم اگر نه که دوستان استفاده میبرن و پیشاپیش عذرخواهم که وقت نشده برای پاسخگویی
بیست و چند ساله بودم، دعوت شدم به یک همایشی در تهران، برای فعالیت انجمنهای سیاسی دانشگاهها که از سراسر ایران در این همایش شرکت داشتند. برگزار کننده همایش، سخنرانها همه دختران دانشجو بودند که گرایشات مذهبی داشتند. موضوع همایش در ارتباط با فمینیسم و زن و مسائلی از این دست بود و دو روز هم طول کشید. در حاشیه نمایشگاه کتابهایی در ارتباط با فمینیست به فروش میرسید که بیشتر این کتاب ها رو خانمیبه نام وندی شلیت نوشته بود و نقدی بود به فمینیسم. گفته میشد این خانم مدرک فلسفه اش رو از دانشگاه ویلیامز گرفته و در چندین مجله هم مقالاتی نوشته. خلاصه من کتابها رو خوندم و فمینیسم در ذهنم به یک هیولا تبدیل شد! بعدها دانشگاه رفتم و به واسطه استادم ترغیب شدم مطالعه دقیق تری در این زمینه داشته باشم که در نهایت فهمیدم فمینیسم هم یک مکتب فکری هست مثل بقیه مکاتب علوم انسانی و از اساس چیز عجیب غریبی نیست ولی خب همونطور که از دل تفکر فاشیستی هیتلر درمیاد و از دل تفکر مارکسیستی دوران خفقان شوروی سابق و از دل تفکر لیبرالیستی حذف بیرحمانه دهکهای پایین جامعه و از دل تفکر اومانیستی حذف خدا از ساحت فکر و از دل تفکر آنارشیستی هرج و مرج گرایی و بی قانونی و از دل تفکر ایده آلیستی عدم تحرک و از دل تفکر رئالیستی تشدید تجاوزات جنگی، پس بعید نیست که فمینیسم هم پیامدهای منفی داشته باشه. اما لزوما هیچ کدام از این تفکرات با قصد آسیب زدن شکل نگرفتند بلکه در مسیر ساخت جهان فکری باگهایی از این قبیل هم پیش میاد، که اثرش رو از دنیای انتزاعیات به دنیای واقعیات منتقل میکنه.
اما کنجکاو بودم بفهمم وندی شلیت کی هست اصلا؟ نتیجه سرچ: صفحه ویکی پدیا
با توجه به اتفاقاتی که این روزها در جامعه ما رخ میده و همه هم کم و بیش بهش واقفیم، با توجه به بعضی جملات روی مجلات خارجی که دیگه با چشم خودم دیدم و مطمئنم ساختگی نیست، با توجه به فیلمهای تنیجری که برای نوجوانهاشون میسازن و سریالها و مضامینشون و فیلمها. میشه گفت بعضی از گزارههای این کتابها چندان هم پربیراه نیست، شاید کج فهمیاز فمینیسم منجر به چنین نتایجی شده باشه، چه بسا در خود این مکتب فکری این باگها شناسایی شده باشند و جوابی براش وجود داشته باشه ولی علی الظاهر به نقل این گزارهها در ادامه اکتفا میکنیم:
«اختلالات تغذیه ای(آنورکسی)کم اشتهایی و پر اشتهایی روانی در میان دختران جوان آمریکایی مشاهده میشود . علت این امر آن است که در جامعه آمریکا زنان اجازه خویشتنداری و نه گفتن به تقاضای جنسی یک مرد را ندارند اما از طرفی فرهنگ رایج جامعه به آنان اجازه گرفتن رژیم غذایی را میدهد.وی میافزاید:در دورانی که داشتن خویشتنداری برای زنان مجاز بود زنان حق داشتند به تقاضاهای جنسی یک مرد نه بگویند و این امری قابل احترام بود.امروز فرهنگ عمومیمیگوید زنان نیز باید مانند مردان شهوت رانی کنند و بدن خود را درساحل دریا،در دستشوییهای مختلط به نمایش بگذارند و از این کار احساس راحتی بکنند.در حالی که زنان احساس میکنند تحت تسلط شهوت مردانه قرار گرفته اند.این بی اشتهایی بدن زن را از شکل زنانه خود ساقط میکند و بدین ترتیب اگر او دیگر حق ندارد به اینگونه روابط "نه"بگوید با زبان بدن خود این کار را انجام میدهد. ما از سیگار کشیدن در مکانهای عمومیخجالت میکشیم اما از لباسهای نازک دختران جوان خجالت نمیکشیم. در دانشکدهها باید از نشان دادن اشتیاق به یادگیری خجالت بکشیم اما از این که لذت جنسی دو آتشه را به دانشجویان تلقین کنیم خشنود میگردیم. دانشگاه بیل در آمریکا با تقاضای ۵ دانشجوی ارتدوکس که خواهان داشتن خوابگاههای جداگانه از پسران بودند، مخالفت کرد این در حالی است که مسئولین این دانشگاه با ایجاد یک شرکت تعاونی توسط دانشجویان هم جنس گرا و تغییر جنسیت دادهها موافقت کرد. بریدن اندامهای زنانه بدن امروزه یکی از بیماریهای رایج در آمریکا است.خانم دکتر پایفر در این مورد میگوید: در ۱۰ سال اول کار خود به عنوان روانشناس هرگز با بیماری که بدن خود را بریده باشد برخورد نکرده بودم این مشکل در میان دختران نوجوان دیده شده است. به نظر میرسد در آمریکا نسلی از دختران به وجود آمده اند که طبیعت زنانه سرکوب شده آنان به شکل نفرت انگیزی خود را نشان میدهد .
فمینیستها معتقدند که زنان باید هرچه میخواهند بپوشند و مشکل اصلی وجود مردان بی ادب است. نظر یک اقتصاد دان در این رابطه این است که اگر یک نفر لباسش را عوض کند بیشتر صرف میکند تا این که بخواهیم تمام مردان بی ادب را تربیت کنیم.خود زنان از پوشیدن لباسهای فوق العاده تحریک آمیز احساس ناراحتی میکنند. بر اساس نقطه نظرات زنان در مجلات " کازمو" آنان حتی نگاه شریک جنسی خود را به بدنشان نمیتوانند تحمل کنند. این یک واکنش طبیعی از سوی زنان که برآمده از غریزه آنان است .
نیویورک تایمز می نویسد: تلویزیون با نشان دادن روابط نامشروع بازیگران متاهل چه مرد و چه زن با افرادی غیر همسرشان حقایقی از روابط جنسی نامشروع را به تصویر میکشد. در حالی که در گذشته تلویزیون تاکید میکرد که ازدواج یک وضعیت دائمیو تک همسری بی نقیصه است .
سوالات غیر مجاز
وندی شلیت مینویسد: ما دیگر دخترانمان را محافظت نمیکنیم. دیگر به لزوم ایجاد امنیت برای دختران اعتقاد نداریم. ما فکر میکنیم استقلال آنها مهم تر است. حتی دیگر آنها را دختر محسوب نمیکنیم، بلکه آنان را زن به حساب میآوریم. آنان از سن هفت سالگی زن و مستقل محسوب میشوند. شاید زمان آن رسیده باشد که نصیحتی بکنیم و دقیقا پرسشهایی را بپرسیم که نباید بپرسیم .
· اگر قرار باشد دخترانمان را محافظت بکنیم آن چیز کدام است؟
· پسران خود را چگونه مردانی میخواهیم بار بیاوریم؟
· چرا پس از سالها رفتار مردان بدتر شده است؟
· جامعه ما چه چیزی را در زنان بیشتر میپسندد؟ در مردان چه طور؟
· آیا چیزهایی که امروز برای ما ارزش شده اند همان چیزهایی هستند که باید ارزش باشند؟
یکی از دوستانم می گفت اگر بخواهی این سوالات را بپرسی مورد تمسخر قرار میگیری . چرا در این زمانه آزادی پرسیدن این سوالات و صحبت کردن در مورد خویشتنداری زنانه مجاز نیست؟ !
تاثیرات جنبش فمینیسم در غرب
· قانونی شدن سقط جنین
· عادی شدن زندگی بدون تعهد اخلاقی و قانونی
· حمایت از خانوادههای تک سرپرست (با پدر یا مادر زندگی میکنند)
· قبح شکنی در خصوص فرزندان نامشروع از طریق رسانه
· ایجاد مهد کودکها
· رواج مجلات پورنو و پورنوگرافی (بر روی جلد این مجلات عکسهایی از زنان برهنه و جملاتی مثل : "به دختر بد درون خود اجازه بروز بده"نوشته شده است)
· پس از سی سال تلاش جنبش فمینیست در غرب همچنان دختران جوان در برخورد با هر چیزی که شرم زنان را بر میانگیزد، شرمگین میشوند و فرهنگ غرب این پدیده را یک مشکل تلقی میکند. زن مجله پورنو هویتی ندارد، فردیتی ندارد. زیبایی خویشتنداری جنسی در این است که اسرار و پوشیدگیهای شما را برای مردی که حقیقتا به شما عشق می ورزد حفظ میکند. ارتباط جنسی برقرار کردن با هر کسی و اسرار خود را به هر کسی گفتن از این ارزشها میکاهد. ارتباط مسقیمیبین بی بندو باری جنسی و فرهنگ "به همه بگو بگذار همه چیز رو شود" وجود دارد. حال آنکه کرامت ما در راز داری ماست. اگر هیچ چیز سری نباشد، دیگر چیز مقدسی وجود نخواهد داشت .
· نتیجه بررسیهای دقیق "جان جاکوبز برمرگ" در کتاب "پروژه بدن" در مورد یادداشتهای روزانه دختران :
· " دختران امروز نگرانی بیشتری نسبت به ظاهر خود دارند تا دختران صد سال پیش. یاد داشتهای یک دختر در سال ۱۸۹۰: تصمیم گرفته ام در سال جدید پیش از صحبت کردن فکر کنم، با جدیت کار کنم، در رفتار و گفتار خویش خویشتندار باشم، به افکار خود اجازه سر گردانی ندهم و کرامت نفس داشته باشم .
· یادداشتهای یک دختر در سال ۱۹۹۰: سعی میکنم خود را به هر طریق ممکن بهتر کنم...وزنم را کم میکنم...لنزهای جدید میگیرم آرایش موی جدید آرایش صورت جدید لباسها را هم قبلا تدارک دیده ام ."
· در محافل روشنفکری غرب پرداختن به مسئله خویشتنداری زنانه اعتقادی است که همردیف نژاد پرستی قلمداد میشود .
· بسیاری تاکید میکنند مقرراتی که نحوه رفتار بین زن و مرد را تنظیم میکند تبعیض است. وندی شلیت میگوید: بله تبعیض است اما همین تبعیضها به زنان آزادی میدهد، آزادی قدم زدن در خیابان بدون ترس از تجاوز، آزادی برای یک دختر که به مدرسه برود، آزادی برای یک زن تا هنگامیکه در حال صحبت کردن با یک مرد است با او احترام آمیز رفتار کنند .
· تیلرمور دختر ۱۵ ساله آمریکایی در جمع ۱۸۰ نوجوان همسن و سال خود که از شهرهای دیگر به لس آنجلس آمده اند، صحبت میکند:"به این دلیل که با افتخار اعلام میکنم پاکدامنی خود را حفظ کرده ام پشت سر من حرف میزنند و از اینکه با پسرها رابطه ندارم انتقاد میکنند. ما میتوانیم طرز فکر دیگران را تغییر بدهیم. اگرهم از طرف خانواده تحسین نمیشوید و یا اگر خانواده تان متزلزل است دست کم "در پی کسی باشید که شما را یک ابزار جنسی تلقی نکند.با کسی باشید که بتواند راهنمای شما باشد.اینقدر مشتاق نباشید که به شما بگویند خوش تیپ هستید ."